مطلب روزنامه حریت ترکیه درباره همسر احمدی نژاد: این هم فرست لیدی ایران!

کسی نیست که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران را نشناسد. اما برای اولین بار احمدی نژاد به همراه زنش دیده شد!

این عکس کم سابقه از محمود احمدی نژاد 51 ساله در حین یک کنفرانس گرفته شده است. اما با این وجود شناختن زن احمدی نژاد بسیار مشکل است! فرست لیدی ایران که در داخل یک چادر سیاه قرار گرفته است یک عینک آفتابی نیز به چشمهایش زده است.

از سوی دیگر اسم زن احمدی نژاد و سن و سالش نیز برای مردم معلوم نیست.

به گزارش وبلاگ ترجمه اخبار ترکیه به نقل از روزنامه حریت، احتمال می رود خانوم احمدی نژاد هم همچون همسرش رشته مهندسی را تمام کرده باشد.

برخی کامنتهای خواندنی خوانندگان ترک:

در کل تا کنون 300 نفر درباره این خبر نظر گذاشته اند، برخی کامنتها را می خوانیم

اونور آیدین: مثل اینکه مد تابستانی امسال در ایران سیاه است!

مراد سیزان: تو را واقعا دوست داریم، بعد از تصاحب مقام هم از امر خدا نمی گذری. من یکی از میلیونها نفر دوستدار تو در این کشور هستم و برایت احترام می گذارم!

عارف امین: زندگی خصوصی کسی چه محجبه، چه غیر محجبه ارتباطی به ما ندارد!

محمت چویک: از کجا معلوم کسی که کنار احمدی نژاد است زن باشد؟!

امید جان: زن بسیار زیبایی دارد. بخصوص بینی اش! آیا جراحی زیبایی بینی انجام داده است؟

وارونژ ساکنی: این زن همانطور که قرآن دستور داده است پوشیده است. آیه 59 سوره احزاب را بخوانید. با یک حجاب سر دستی نخواسته است هم خودش و هم خدا را گول بزند

یوکسل کوجامان: من فکر می کردم احمدی نژاد چهار پنج تا زن داره، اما اشتباه کردم... مگر داشتن چهار زن سنت نیست؟!

ایپک اوزجان: برای مردم وطنم یک درس عبرت است. باید درس بگیریم. آیا درس خواهیم گرفت؟

آدم کایدین: اگر برخی از مدیران ما هم مثل این مرد جسور بودند حال و روزمان این نبود!

بیرجان باشار: زنش رو که تصویر نکرده اند. من فقط یک بینی و چادر سیاه می بینم!

محمت باتتال بی: آینده ترکیه!

علی گدیک: این رو می خواهید؟ بفرمایید!

حسن حسین اوزر: ها! یک بینی می بینم، یعنی این توی ایران آزاده؟

اسماعیل ییلماز: آیا واقعا خدا زنها را اینگونه می خواهد؟

علی مهدی: خب فرست لیدی آمریکا باز باز است، ایشان هم پوشیده هستند. افراط در هرچیزی زیانبار است. ایران کشور برادر و مسلمان منست و ایران را دوست دارم. آمریکا دجال است!



3 کامنت:

ناشناس می‌گوید:

چه و چه و چه نو

ناشناس می‌گوید:

سلام
خوشحالم كه دوباره نوشتن رو شروع كردين. دلم خيلي تنگ شده بود.

رضا شعاع

ناشناس می‌گوید:

استانبول که بودم، یه برا که بیرون رفته بودی، مشغول عکاسی بودم نزدیک دریا از چند نفر درحال ماهیگیری، که یکیشون که یه مرد سیبیل کلفتی ام بودش گفت از کجا اومدی؟ گفتم ایران.گفت جدی؟!! تو در واقع خواهر ناتنی من هستی !! و دستشو دراز کرد و دست دادیم و منم لبخند زدم بهش.دیگه شروع کرد شعار دادن که من ایرانو دوست دارم.زنده باد احمدی نژاد ! که من گفتم جدی؟!!! گفت آره ! ازش پرسیدم خودش کجاییه؟ گفت از ترکیه ی خراب شده !! بعدم گفت توی ارتش کار می کنه.خدافظی کردم رفتم من.
از این عاشق احمدی نژادا ما زیاد دیدیم اونجا.اما این یکی رو من هی احساس می کنم مسخره می کرد ما رو...به خصوص اون تو ارتش کار کردنش...