او تنها یک زن معمولی بود، پیش از آنکه دنیا او را با تصاویر جسورانه اش بشناسد
دنیا او را هنگامی شناخت که تک و تنها، در مقابل خودروهای زرهی و پر از سرباز ارتش چین ایستاد و آزادی را فریاد زد.
بعد از کشتار اویغورها به دست چینی ها، ارتش کمونیست چین برابر با جمعیت اویغورها نیروی نظامی در اورومچی ترکستان پیاده کرد. اویغورها دست خالی بودند و چینی ها سرتا پا مسلح… چین هشدار داده بود هرکس که به خیابان بیاید اعدام خواهد شد و شهر در سکوتی بهت آور فرو رفته بود؛ فعالان ترکهای اویغور دستگیر شده بودند و بسیاری کشته و زخمی شده بودند. گویی این سکوت مرگبار و بهت آور را یارای شکستن نبود در هیچ کس.
و مردم در کنج تنهایی و نا امیدی خود خزیده بودند.
به ناگهان این زن عادی و روسری به سر اویغور در مرکز شهر، در دل سربازان و خودروهای جنگی چین مشتهایش را گره کرد و فریاد زد: آزادی ام را و شوهرم را می خواهم.
ارتش چین تا آنروز ورود رسانه های بیگانه را به منطقه ممنوع اعلام کرده بود، اینترنت و ارتباط تلفنی قطع شده بود. هرگونه ورود و خروج به شهر ممنوع اعلام شده بود و فریادها در گلوها خفه می شد. موج دستگیریها کامل شده بود و شهر از مردان معترض خالی شده بود.
بعد از چند روز ظاهرسازی و جای دادن چینی ها در بیمارستان، حکومت چین به رسانه های خارجی اعلام کرد که می توانند از نزدیک از ترکستان شرقی یا سین کیانگ دیدار کنند.
مفتی شهر را هم آوردند و وی اعلام کرد که دولت چین دوست مسلمانان است و آنها در سایه جکومت جمهوری خلق چین، از آزادی کامل برخوردارند.
همه چیز مرتب پیش می رفت تا اینکه یک زن میانسال و شجاع اویغور در میدان مرکزی شهر روسری اش را محکم بست، دستهایش را گره کرد و با خشم فریاد زد: ما آزادی می خواهیم!
حرکت اعتراضی دورسون گل (تورسون گل) این زن اویغور باعث تزریق روحی تازه در بین اویغورها شد. او ابهت یک دیکتاتوری را یکه و تنها شکست و تمام دنیا او را با این عکس شناختند.
زنی که صورتی آرام، اما مصمم دارد. زنی که با فریادش سمبل بسیاری از بغضها و فریادهای فرو خورده است.
زنی که باعث شد اعتراضات اویغورها ادامه داشته باشد. زنی که پایش شکسته بود، اما اراده اش را کسی نتوانسته بود بشکند. و به این ترتیب، با پای شکسته، با عصایی زیر بغل خود را به میان حادثه پرتاب کرد.
او اکنون سمبل زنان و مردان اویغور است و سمبل زنده گی و ادامه فریادهای آزادی خواهانه ی ملتی 20 میلیونی در برابر اشغالگرانی که بیش از یک میلیارد نفر جمعیت دارند. سمبل شکستن سکوت در اوج نا امیدی.
وی بعدها در مصاحبه ای عنوان کرد: "ترسی از چین و چینی ها نداشتم. چرا که اگر مرا مضروب می کردند یا می کشتند کسانی بعد از من می آمدند که جای مرا پر کنند. "
چینی ها شوهر و فرزند سه ساله او را گروگان گرفته اند، اما نتوانسته اند صدای او را گروگان بگیرند و او اکنون صدای رسای مردمی مظلوم است که از سوی حتی هم کیشان و هم مذهبانشان نیز تنها گذاشته شده اند:مردم مسلمان اویغور!
0 کامنت:
ارسال نظر